دیداری تازه با قرآن
ما در قرآن به کلمههایی برخورد میکنیم. این کلمهها در زبان ما، در گفتوگوهای روزمره ما هم جریان دارند و در نتیجه بحران شروع میشود و گرههای کور سبز میشوند؛ چون ما به برداشتهایی دست میزنیم که از عادتهای ما مایه میگیرند.
ما به هر کس که ساده و جانماز آبکش بود، مؤمن میگفتیم و به هر کس که از ما کنار میکشید و لب به جام ما نمیزد، متقی میگفتیم و هر کس که دست و دلباز میشد، محسن میگفتیم و هر کس که رام میگردید، صابر میگفتیم و هر کس که دهانش همراه تسبیح باز و بسته میشد، ذاکر و شاکر میگفتیم.
ما به این گونه با مؤمن و متقی و محسن و صابر و شاکر و ذاکر ووو عادت کرده بودیم و اکنون که با قرآن و آن کلمههای دقیق و تیپهای مشخص برخورد میکنیم، باز همانها را مطرح میکنیم و همانها را میفهمیم و یا بهتر بگویم نفهمیده با آنها بازی میکنیم و بر آنها ستم مینماییم و این ستم از آنجا شروع میشود که ما بدون رسیدن به معنا و مقصود، به کلمهها و لفظها رسیدهایم و با الفاظ خالی اُنس گرفتهایم و آنها را در برخوردها به رخ یکدیگر کشیدهایم...
اگر ما با حرکت فکری همراه میشدیم و در خود میجوشیدیم و مطلب و مفهومها را درک میکردیم و آنگاه در به در به دنبال کلمهها میگشتیم ... در آن لحظه که به یک کلمه میرسیدیم، از آن بهره میگرفتیم و همچون تشنههای به آب رسیده، کلمهها را قطره قطره میچشیدیم و جذب میکردیم.
ما پیش از آنکه تشنه شده باشیم، نوشیدهایم و پیش از آنکه به اشتها آمده باشیم و با سؤالها گلاویز شده باشیم، خود را تلنبار کردهایم و پیش از آنکه به معناها دست یافته باشیم، به کلمهها رسیدهایم ... و این است که باد کردهایم و با آنکه زیاد داریم، مریض و بیرمق هستیم و به امتلای ذهنی و پرخوری فکری دچار شدهایم...
اسفناک اینکه، این بیماری و این پرخوری، همه گیر شده و اسفناکتر اینکه، این بیماری در ابتدا به عنوان یک افتخار و نشانه سلامتی و روشنفکری هم قلمداد میگردد، اما رفته رفته سنگینی و خستگی و ضعف ذهنی را به دنبال میآورد و روشنفکر تلنبار شده را به بنبست میرساند.
اینها با اینکه خیلی دارند، فقیر هستند؛ چون پیش از سؤال، به جوابها رسیدهاند و پیش از عطش ، به آب.
دوای اینها همان طرح سؤالهای بنیادی است که بتواند به تفکرات آنها سازمان بدهد تا بتوانند با تفکرات سازمان به مطالعات خویش سروسامانی بدهند و آن را حضم کنند و شیره کشی نمایند.
هیچ چیز بیحاصلتر از این مطالعات دستوری و کتاب خواندنهای پیشنهادی نیست که پیش از طرح سؤال و جوشش پرسشها، گریبانگیر تازه راه افتادهها و نو مسلمانهای شعارزده میشود.
کسانی که میخواهند دیگری را به راهی و به تفکراتی و به مطالعاتی وادار کنند، ناچارند که زودتر زمینهها را فراهم سازند و تشنگی را در طرف بریزند و تنور را داغ کنند و سپس نان بچسبانند و مطالبی و کتابهایی را در دسترس بگذارند.
به این گونه، حرفها زودتر جذب میشوند و کلمهها زودتر مفهوم میشوند و در عمل شکل میگیرند و در خارج پیاده میگردند.
این بحث ادامه دارد......... منتظر باشید.
منبع: دیداری تازه با قرآن رشد (تفسیر سوره والعصر)، صفایی حائری، علی، جلد 1، انتشارات لیلهالقدر، ص16
نام: جوان آینده گرا